تاریخچه چهار شنبه سوری
--------->
eee
واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود:آمرزش بخواهید از پروردگارتان پس بازگشت کنید به او همانا پروردگارم مهربان و دوست دار است آیه93 هود
جستجوگر پیشرفته



[Menu_Code]

نویسنده : f.a |

تاریخچه چهار شنبه سوری

جشن چهارشنبه سوری به همراه ديگر آيين آن با گوناگوني و زیبایي بسيار و آواز و ترانه های شادی بخش و بزم و پایکوبی در همه سرزمین ایران بزرگ از چند هزار کیلومتری کردستان تا چین برگزار می شود. گستره برگزاری این جشن، نشان از شكوه و پايندگي فرهنگ كهن اين بوم دارد. این گستردگی از سرزمین های باختر عراق و اپاختر (شمال) آن کردستان، اپاختر سوریه، خاور ترکیه، نيمروچ (جنوب) روسیه "داغستان و چچنستان"، آذربایجان، قفقاز، ارمنستان، باختر پاکستان، افغانستان، نيمروچ ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، باختر و اپاختر هند و باختر چین گرفته تا سرزمين كنوني ایران است.

  

ريشه واژه:

چهار شنبه سوری از دو واژه "چهارشنبه" پايان سال و واژه "سوری" كه همان "سوريك" پهلوي و به چم (معنی) سرخ است ساخته شده است و روي هم رفته به چم چهارشنبه‌ سرخ است.

 

پيشينه و سرچشمه: 

به باور نيكان ما در پنج روز مانده به پايان سال فروهر مردگان براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرود می آيند و در پايان شب سال كه پايان جشن گاهان بارهمسپهمديم است و پسان (بعداً) بازنمود خواهم كرد، بر روي بام رفته و فانوسی به لبه بام خود می گذاشتند كه تا بامداد روشن است. سپيده دم بر روی بام می رفتند و آتش افروزی آغاز مي شد كه با نوای اوستا در هم مي آميخت. اين آيين با دميدن نخستين پرتو خورشيد پايان می پذيرفت و نوروز آغاز می شد. گويا آيين آتش افروزی شب جشن چهارشنبه سوری از آتش افروزی زرتشتيان يا ايرانيان باستان در شب پايان سال سرچشمه گرفته شده است ولی آيين آن با آيين شب پايان سال بسيار ديگرگون است.

 

چرا چهارشنبه پاياني سال؟  

ديدگاه های گونگون درباره برگزيدن شب چهارشنبه برای اين آيين: 

در ايران باستان خريد نوروزي همچو آينه، كوزه و اسپند را از چهارشنبه بازار فراهم مي‌كردند. بازار در اين شب چراغانی و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادمانی بود و خريد هر كدام هم آيين ويژه اي را نويد می داد. شايد جشن شب چهارشنبه سرچشمه از چهارشنبه بازار دارد.

 

نخستین و کهن ‌ترین نسكی (کتابی) که در آن نام چنین آتش ‌افروزی آورده شده است، "تاریخ بخارا" نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است، ولی در آن نامی از زمان برگزاری جشن آورده نشده است، ولي گزاره "هنوز سال تمام نشده بود" و نیز "شب سوری" آمده است.

 

دومین نوشتار کهن که نام جشن چارشنبه ‌سوری را مي آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلير ايران، بهرام چوبینه است. ولي چرا چهارشنبه؟

 

بشد چارشنبه هم از بامداد                    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد

...

ز جیهون همی آتش افروختند                 زمین و هوا را همی سوختند

 

برگزاری آيين جشن چهارشنبه سوري: 

پسين (غروب) بوته‌ها را به شمار سه یا هفت کوپه آتش به نماد "پندار نیک"، "گفتار نیک" و "کردار نیک" و یا هفت امشاسپندان "هرمزد"، "وهومن"، "اردیبهشت"، "شهریور"، "سپندارمذ"، "خورداد" و "امرداد"، روی هم مي‌ گذارند و هنگامی كه خورشيد فرو مي نشیند، آن را بر مي ‌افروزند تا آتش سر به آسمان كشيده جانشين خورشيد شود. آتش مي‌تواند در بيابان‌ها يا رهگذرها يا در خرند (حياط) و بام خانه‌ها افروخته شود.

هنگامي كه آتش گُر ‌كشيد از رويش مي‌پرند و ترانه‌هايی كه در همه‌ آنها نشان از تندرستي و بارآوری و پاكيزگی است، مي‌خوانند:

"سرخی تو از من و زردی من از تو" كه در اينجا سرخی آتش نماد تندرستی و شادابی و روشنايي است و زردی نماد بيماری و اندوه و سستی است.

 

آتش چهار شنبه سوری را خاموش نمي‌كنند تا خودش خاكستر شود. سپس خاكسترش را كه سپند (مقدس) مي دانند، كسی گرد آوري مي كند و بی آنكه پشت سرش را نگاه كند، سر نخستين چهار راه مي ريزد‌. در باز گشت، باشندگان خانه از او مي‌پرسند:

كيستی؟

مي‌گويد: منم

از كجا مي ‌آيي؟

از اروسی (گوشزد: واژه اروسي اوستايي است كه به عربي رفته و عرب ها آنرا به گونه عروسي می نويسند)

چه آورده‌اي؟

تندرستی

 

آيين چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی شود، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم كردن و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، فال گوش ایستادن، فال کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، به بيابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، كفچه (قاشق) زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن كوپله (قفل) به گردن، نشستن روی چرخ کوزه گری، شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته ها در چاه كهن، ياري خواستن از "چهارشنبه خاتون"، رنگ کردن خانه با گِل هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه چهارشنبه سوری و...

 

 

گزیده ای از آيين نام برده شده: 

آجيل چهارشنبه سوری:

آجیل چهارشنبه سوری از هفت مغز و ميوه خشكك به نماد هفت امشاسپندان درست شده و آن را در سفره چهارشنبه سوری می گذارند تا همه خانواده برای شگون و تندرستی از آن بخورند.

 

کوزه شکستن:

درون کوزه کهنه سال پیشین كمي آب مي ريزند و آنرا از بالای بام به زمین می اندازند زیرا می گويند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و آب پاشيده شده، نشان روشنايی در خانه است. در زمان ساسانیان به جای آب، سکه هایی را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند براي اينكه روزی و فزوني برای آنان فرستاده شود.

 

كفچه (قاشق) زنی:

آيين كفچه زنی كم و بيش در همه سرزمین های ایران بزرگ برگزار می شود. بدین گونه است که مردم و گاهي کودکان کاسه و كفچه  را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می شوند و خاوند (صاحبخانه) تخم مرغ یا پيشكشي درون کاسه می گذارد. كفچه زنان چه مرد چه زن بيشتر خود را با چادر می پوشانند.

كفچه زنی نماد پذيرايی از فروهر‌ها است زيرا كه كفچه و كاسه مسين نشانه‌ خوراك و خوردن بود. ايرانيان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه خوراك هاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسمانی پذيرايی كنند و چون فروهر‌ها پنهان و نمي توان ديدشان، كسانی هم كه برای كفچه زنی مي‌رفتند، كوشش مي‌كردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون خوراك و آجيل را ويژه فروهر مي‌دانستند و دريافتشان را همايون مي‌پنداشتند.

 

شال اندازی:

در آيين شال اندازی جوانان از روی بام خانه همسايگان و خويشان يا  نامزدشان، شال خود را از روی روزنه‌ هيمه سوز (شومينه) پایین می کنند و خاوند يا دختران در گوشه آن شال شیرینی و تخمه می پیچند.

 

فالگوش:

آيين فالگوش بيشتر براي كسانی است كه آرزويی دارند، مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی كه نماد گذار از دشواري ها بود مي‌ايستادند و كليدی را كه نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و آرزويي مي‌كردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوی نخستين رهگذر را پاسخ به آرزوي خود مي‌دانستند. بدرستي آنها از فروهر‌ها مي‌خواستند كه گره كارشان را با كليدی كه زير پا داشتند، بگشايند.

 

چهل رشته:

در بدخشان و اپاختر افغانستان دختران موی سر خود را به چهل رشته بخش مي كنند و آن را می بافند و در ته رشته موها تـَرکه باريكي می بندند تا همه چهل رشته به چينش در کنار یکدیگر جاي گیرند و هنگام پریدن از روی آتش می گویند "به روی فرخندت گردم، زردی مرا گیر و سرخی ات را بده". در برخي از ده هاي درواز بدخشان از شب تا بامداد برگرد آتش می نشینند و پايكوبي می كنند


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 15


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب

تاریخ : جمعه 08 شهریور 1392 | نظرات دوستان (0) بازدید : 145


کد امنیتی رفرش


با سلام و خوش آمد گویی به تمام کسانی که از وبلاگ ما دیدن می کنند . (تولد وبگاه:3مرداد 92)
بالای صفحه
 گنجینه عربي- عليزادهܓ✿ܓ♥●•٠·˙
firefox
opera
google chrome
safari